
زلنسکی، از طرفی دیگر، از حمایت کامل کشورهای اروپایی هم برخوردار بود و بهاصطلاح از این نظر هم با دست پر و هم با پشت محکم به دیدار رئیس جمهور آمریکا رفته بود، آنهم در شرایطی که او سه سال در مقابل رقیب آمریکا، یعنی پوتین ایستاده بود اما به هر صورت بعد از این همه هزینه و تلاش با چنین صحنه تحقیرآمیزی در کاخ سفید روبهرو شد.
رفتار ترامپ با زلنسکی این سؤال را پیش میآورد که اگر کشوری بدون امتیازاتی که زلنسکی در دست داشت، و بدون چنان متحدانی در مقابل آمریکای ترامپ ظاهر بشود، چه میشود؟ رفتار ترامپ با زلنسکی باید درسی برای غربگرایان داخلی باشد که ساز مذاکره را کوک میکنند. باید توجه داشت که تیم ترامپ با مبنای یکسانی مسائلی چون الحاق کانادا به آمریکا و گرینلند را پیگیری میکند. متأسفانه طرفداران مذاکره در این شرایط شناخت کافی نسبت به صحنه جدید جهان و تیم جدیدی که وارد کاخ سفید شده، ندارند. ما باید بپذیریم که مناسبات جدیدی در جهان حاکم شده است.
همانطور که بعد از جنگ جهانی دوم با ظهور آمریکا، مناسبات جهانی کامل عوض شد، الان هم در آستانه ورود به جهان جدیدی هستیم. صحبتهایی چون ایجاد ناتوی اروپایی و تلاش اروپاییها پایان وابستگی امنیتی و نظامی به آمریکا و در شرایطی که از همین امروز آمریکا بر کالاهای اروپایی تعرفه اعمال میکند و جنگ تجاری بیسابقهای را علیه متحدان اروپایی خود استارت میزند، علایمی هستند که نشان میدهد برتری اردوگاه غرب متزلزل است و این نگاه که همهچیز در دنیا به تصمیمات در لندن، واشنگتن و پاریس ختم میشود، دیگر نگاهی متناسب با واقعیتهای جهان نیست. با در نظر گرفتن این شرایط تحولی ما باید برای بازتنظیم سیاست خارجی خودمان با جهان از خاماندیشیهایی چون عجله برای مذاکره با آمریکا اجتناب کنیم و با طرحهای مطالعاتی جدید، سناریوهای آینده جهان را با دقت در سطوح میانمدت و بلندمدت مورد بررسی قرار دهیم و با توجه به نقش قدرتهای نوظهوری مانند چین، هند و روسیه، از سازمانهای نوظهوری مانند بریکس و شانگهای که عضو آنها شدهایم، در مسیر تقویت ظرفیتهای داخلی خودمان کمال بهره را ببریم و در عینحال، متوجه باشیم که اتکا به ظرفیتهای فوقالعاده و فراوان داخلی مبنای اصلی توسعه ما خواهد بود و نه همراهی و امتیازدهی به غرب.